بحث های مهم اخلاقی{جبران و دوری از گناه،ایجاد عوامل باز دارنده از گناه}

حجت الاسلام والمسلمین رسول خواسته(مدیر حوزه علمیه المهدی(عج)مشگین شهر)در درس اخلاق 1395/9/10 در (حسینیه حوزه علمیه المهدی(عج)مشگین شهر) در حضور طلاب به بحث در رابطه با دوری از گناه و و عوامل بازدارنده از گناه اشاره کردند.

ایشان فرمودند:انسان وقتی کار خوبی میکند از ان شخص پرسیده میشود نیت شما چی بوده به فرض مثال کسی احسان میدهد پرسیده میشود با چه پولی احسان دادی به چه کسی احسان دادی و سوالات دیگر بعد نمره آن شخص داده میشود،ولی گناه اگر دوری کردیم نمره را گرفتیم.

همچنین ایشان در رابطه با دوری از گناه اشاره کردند و فرمودند:یکی دیگر از مسائل دوری از گناه فضای زندگی است،مثلا شخصی در دانشگاه درس میخواند و دیگری در حوزه علمیه،یک فضا استعداد گناه فراهم ولی دیگری این فضا را ندارد و شیطان در چنین فضا که استعداد گناه فراهم است میداند چگونه فریب دهد مثال شخص را فریب به بی پروا حرف زدن به اطرافیان زخم زبان زدن را یاد میدهد و شخص به گناه دچار میشود.

ایشان از جمله مواردی که انسان را از به گناه انداختن دور میکند به مساله سوءظن اشاره کردند و فرمودند:شخصی به شخص دیگر اعتماد ندارد و دائماً به شخص مقابلش سوءظن میکند و این یکی از بزرگترین مساله به گناه انداختن انسان است که ما میتوانیم با درست اندیشیدن از مبتلا به این گناه جلوگیری کنیم.

ایشان خاطر نشان کردند که در قران کریم توبه به 3دسته تقسیم شده است.


1دسته اول در سوره نساء آیه18 کسانی که میدانند وگناه میکنند و توبه نمیکنند تا جایی که به خطر رسیده اند  توبه میکنند، درقران کریم میفرماید که توبه این افراد مورد قبول نیست زیرا فقط در سختی ها به سمت ما می ایند.


2دسته دیگر گناه کننده ها باز سوره نساء آیه کسانی که میدانند با این حال گناه میکنند ولی پشیمان میشوند و به گناه خود اعتراف میکنند((انسان هایی که در بعضی مواقع گناه میکنند و بعضی موقع ثواب))در قران کریم مفرماید نزدیک است که گناه آن ها برطرف شود  و خدا بنده را در انتظار میگذارد.


3دسته سوم کسانی که گناه کرده اند ولی از روی جهالت و حق را نشنیده اند ولی زود توبه میکنند در قران کریم میفرماید این ها همان افرادی هستند که خدا گناه انهارا میبخشد


در اخر به یک روایت اشاره کردند و فرمودند:

شخصی میگوید افتادم به راه، تو کوچه ها میگردم هر جا که میدیدم پیامبر میرود به بچه ها پول میدادم و میگفتم پیامبر را با سنگ بزنید.

آن شخص انقدر پیامبر را ناراحت کرد که که پیامبر همه را بخشید ولی آن شخص (صوفیان ابن هرز) خون اورا حلال کرد.

آن شخص امد پیش حضرت علی(ع)گفت مرا شفاعت کن حضرت علی(ع)گفت گناهت زیاد است،و به آن شخص گفت رویت را ببند و برو به مسجد به پیامبر بگو پشیمانم.

آمد مسجد، پیش پیامبر رفت و گفت گناهکارم مرا ببخش، پیامبر گفت رویت را باز کن، آن شخص گفت شرمنده ام نمیتوانم رویم را باز کنم، و سپس پیامبر گفت حضرت یوسف برادرانش را بخشید من نبخشم و آن شخص را بخشید.


و در اخر اشاره کردند:گناه ما از آن شخص که پیامبر را ناراحت کرده بود بالاتر که نیست پس یقین داشته باشید خدا ماراهم خواهد بخشید راه توبه باز است